تصاویر

علــی ای همـای رحمت تــو چه آیتــی خــــدا را ؟

علی ولی الله است

۱,۷۹۶ بازديد

یا علی (ع) ادرکنا

۳۰۶ بازديد

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی
هی بگویم بعَلیّ ٍ بعلیّ ٍ بعلی

مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلام ٍ ابدی ٍ ازلی

اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی

همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی

ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی…

کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی-

باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید
بحسین بن علی ٍ بحسین بن علی

آشنایی با سید شریف رضی نگارنده نهج البلاغه

۴۸۴ بازديد


مروری بر زندگانی سید رضی (ره)

 

عصر طلایی تمدن اسلامی
قرن چهارم هجری را باید «عصر طلایی تاریخ تمدن اسلامی» نامید؛ عصری که با وضع جدید سیاسی اجتماعی در زمان خلفای عباسی و قدرت یافتن جریان‎های شیعی دیلمیان و آل بویه و تضارب افکار و اندیشه‎های سیاسی و اجتماعی، اوضاع جدیدی برای ارائه آثار و اندیشه‎ها فراهم شد؛ عصری که در مرکز خلافت اسلامی «بغداد» اندیشمندان بزرگ ـ اعم از شیعی و سنّی و زیدی و اسماعیلی و حتی متفکران اقوام و ملل مختلف غیر مسلمان ـ در زمینه‎های مختلف علوم و فنون به عرضة دیدگاهها و نظریات خود پرداختند و آثار بدیعی را پدید آوردند و برای آیندگان به یادگار نهادند. مرحوم سید رضی در چنین عصری به دنیا آمد.

مرز حق و باطل

۵۱۴ بازديد

حضرت علی علیه السلام فرمودند:

بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.

یکی از حاضران پرسید:

چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟

امام ـ علیه السلام ـ انگشتان را کنار هم گذارد

و بین گوش و چشم خود قرار داد،

سپس فرمود: « الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت »

باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم .

یعنی شنیدنی ها را مثل دیدنی ها که با چشم دیده ای، باور مکن و

تا یقین نکردی، سخن این و آن را، درباره افراد نپذیر.

چهار ویژگی سعادت آفرین

۲۹۵ بازديد

چهار ویژگی شایسته انسان

قالَ عَلِیٌّ اَمیرَالمُؤمِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ:
طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنِعَ بِالکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ

                                                       (نهج البلاغه، کلمات قصار 44، صفحه 477)

آیت الله شیخ مجتبی تهرانی(ره):
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند:
- خوشا به حال کسی که همیشه به یاد آخرت و معاد باشد
- و کار و تلاشی که انجام می‌¬دهد برای روز حساب باشد
- و قناعت کند به آنچه خداوند روزی او کرده است
- و از خداوند متعال راضی باشد.

حضرت علی (ع) می فرماید: خوشا به حال انسانی که این چهار چیز در او باشد:

اوّل: آخرت و معاد را فراموش نکند.
ازجمله ایشان معلوم می‌¬شود یکی از امور بسیار مهمّی که باعث لغزش و هلاکت انسان می¬شود، همانا فراموش کردن مرگ و قیامت و... می¬باشد.

دوّم: در قیامت مواقف متعددّی می‌¬باشد ولی حضرت موقف حساب را ذکر می¬‌فرماید. این کار و تلاشی که می¬‌کنی، چون می¬‌دانی حساب از تو می¬‌خواهند پس باید مراقبت کنی؛ هم در چگونگی وکیفیّت عمل و هم در مقدار و کمّیت آن برای پس دادن حساب.

سوّم: حضرت کفاف را می¬‌فرماید؛ یعنی به همان مقدار که گذران زندگی انسان است و محتاج به دیگران نباشد و خداوند روزی او کرده است قانع باشد. او زیاده خواهی ندارد، زیرا می¬‌داند آخرت در پیش روی اوست و آنچه به دست آورده، زیادی است می‌گذارد و می‌¬رود و حساب آن هم از او کشیده می¬‌شود.

چهارم: رضایت انسان ازخداوند در تمامی اوقات، احوال و مکان ها که شکر و سپاس‌گزاری او را به دنبال دارد. زیرا حوادث و بلاها و... که انسان به آنها مبتلا می‌¬شود، آزمایش و امتحان الهی بوده، یا به خاطر گناه، اشتباه، خطا و لغزش و در حقیقت عکس‌العمل اعمال خود اوست. او بداند که همیشه نظر و در ِ رحمت، نعمت و مغفرت الهی به روی بندگان باز است و انسان با توبه و اصلاح اعمال و جبرانِ گذشته در حد توان می¬‌تواند از رحمت و مغفرت خداوند بهره‌ مند شده و نه تنها شامل بخشش الهی شود، بلکه خداوند کریم به فضل خود آن بدی ها را هم تبدیل به خوبی ها و نعمت می کند.

اگراین چهار چیز در انسان درست باشد، دنیا و آخرت او درست خواهد شد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی(ره)

علی (ع) آیه تطهــــیر

۳۷۶ بازديد



نه لوح و نه قلم بود نه ارض و نه سما بود
خدا بود و علی بود، علی بود و خدا بود

نه حرف از من و ما بود نه ذکر تو و من بود
علی بود علی بود که پیش از من و ما بود

علی بود و قدم بود علی بود و عدم بود
علی بود و ولایت علی بود و ولا بود

نه چرخ و نه فلک بود نو حور و نه ملک بود
علی حمد به لب داشت علی گرم ثنا بود

نه جبریل امین بود نه گردون نه زمین بود
نه این چار عناصر نه این هفت بنا بود

علی سر نهان بود علی نور عیان بود
علی پرده نشین بود علی چهره گشا بود

علی پیر سرافیل علی مرشد جبریل
از او عقده گشا بود و بر این راهنما بود

علی اول و آخر علی باطن و ظاهر
علی روح و روان بود علی نور و ضیا بود

علی روح ولایت علی نور هدایت
علی بحر عنایت علی کان عطا بود

علی مقصد عالم علی منجی آدم
علی راهبر نوح به طوفان بلا بود

علی همدم عیسی بهنگام دمیدن
علی یاور موسی به عجاز عصا بود

علی بدر زمانها علی صدر مکانها
علی در همه دم بود و علی در همه جا بود

علی در شب بعثت زتوفیق و زرفعت
هم آغوش محمّد به دامان حرا بود

علی همنفس ختم رسل در شب معراج
علی باب یتیمان زره مهر و وفا بود

علی کوثر و یاسین علی یوسف و طاها
علی قدر و علی بدر و علی شمس ضحا بود

علی نیت و لبیک علی کعبه و میقات
علی سجده علی حمد و علی ذکر و دعا بود

علی نور جلی بود به هر عصر علی بود
به هر فصل ولی بود به هر درد شفا بود

علی آیه تطهیر و علی پایه تکبیر
علی سبع مثانی و علی نقطه با بود

علی زمزمه با دوست به هر شام و سحر داشت
علی یار همه خلق به هر صبح و مسا بود

علی صاحب اسلام به هر صبح و به هر شام
گل مجلس ایتام و چراغ فقرا بود

علی عبد خدا بود و خداوند خلایق
نه از خالق دادار نه از خلق جدا بود

علی ای که گلم را به مهر تو سرشتند
علی ای که به نایم زشور تو نوا بود

به زخم همه جانها تولاّی تو مرهم
بدرد همه دلها پیام تو دوا بود

نگویم تو خدائی ولی فاش بگویم
که حاجات همه خلق بدست تو روا بود

نگویم تو خدائی ولی در کف حُکمت
زمین بود و زمان بود قدر بود و قضا بود

در آن جا که محمّد به دشمن شده فاتح
به یک دست تو شمشیر به یک دست لوا بود

تو را فضل و کرامت تو را علم و امامت
تو را حکم و زعامت تو را صبر و رضا بود

همین فخر به (میثم) بود بس که به عالم
ثنا خوان تو هر دم به آوای رسا بود

حاج غلامرضا سازگار

آیه قرآن